دل نوشته های تلخ من

بیشترش حرفای دلمه اگر کسی هم دوست داشت تووی نظرات اشعار یا دل نوشته هاشو بفرسته که منتشر کنم و بقیه بخونن هم لذت ببرن هم نظر بدن با سپاس از شما بیننده ی گرامی

دل نوشته های تلخ من

بیشترش حرفای دلمه اگر کسی هم دوست داشت تووی نظرات اشعار یا دل نوشته هاشو بفرسته که منتشر کنم و بقیه بخونن هم لذت ببرن هم نظر بدن با سپاس از شما بیننده ی گرامی

خدایم

به بهانه ای دیگر نمیخواهم پای بند باشم


به نگاهی و عشقی که از سوی دیگران است


تو نگاهم میکنی کافیست و میدانم


خدای من است که انقد مهربان است

برو

برو که دیگر در دیده ام جا نمیشوی


درون بغضم گم شده ای و پیدا نمیشوی


برو که دیگر حرفی نمی آید به زبانم


بروی بهتر است نمیخواهم تورا برنجانم


می اندیشم به عشقمان که سرانجامی نداشت


عشق من هرگز در دلت بی رحمی نکاشت


که بود و چطور به تو آموخت راه ... شکستن را !؟


برو .... وگرنه من آغاز میکنم رفتن را

دنیا

عمر من و خود ببین که آسوده گذشت


دل غمگین است که بد و آلوده گذشت


زین شب به برون آیی می بینی روز


پس در دل خود آتش غم را نفروز

نادم

من در ره عشق زخم ها خوردم بس


گر دل باختم نبود از روی هوس


رنجی که کشیدم از غم عشق تو بود


من نادمم و قلبم را خواهم پس!

مسحور

آن دم که نگاهی به رخت اندازم


سخت است دلم از تو جدایی سازم


معلوم تو می شود دلم در پی توست


پی خواهی برد به باطن و هر رازم