-
حرفها...
دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 21:37
شنیدند مرا.... و به طعنه خندیدند! همان ها که تورا هرگز نفهمیدند چه امیدی وقتی برای رفتنت.. حرف هایشان را هیچ نسنجیدند هدف شکستت بود.... چه برنامه هایی که ریختند! و بعد رفتنت.... پشتت صفحه ها چیدند...! غافل از قلبم....! غافل از من هم! خیلی ها بودند... مرا نفهمیدند...! عاقبت رفتم...! بسانت شکستم...! چه سودی حاصل!؟؟؟ فقط...
-
زمان
دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 14:34
ترس از غم دوریه تو نیست حرف از دل غمگین من است صد سال گذشت و کس ندید... این قلب من است از همه رنجیده تر است! اشک من و بین ساده بگیر...! این سکوت من تلخ تر است... بغضی که شکست به پای عشق تو نبود! زخم دل من کهنه ز جای دگر است...
-
عکس
دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 10:47
-
عکس
یکشنبه 6 اردیبهشت 1394 22:43
-
سربار
یکشنبه 6 اردیبهشت 1394 22:41
چشمهایم را شستم با اشک هایت!! درونه نگاهت جاری شدم.... به عشقت شدم دل خوش... برای تو بهاری شدم... نفس کشیدن را به عشق تو آغاز کردم و حالا نظاره کن....در زندگیت چه سرباری شدم
-
صبورم
یکشنبه 6 اردیبهشت 1394 22:35
بر خلاف شادیم.. تلخیا رو مرور میکنی با نگاهت به دل زخم میزنی.. عشقمان را قربانی غرور میکنی چه بی تفاوت و سرد... از احساساته من عبور میکنی باز از تو خیر میرسد...! در مقابل بدی ها مرا صبور میکنی
-
داغ
یکشنبه 6 اردیبهشت 1394 16:33
دیده به دیده دوختی آتش به هستیم زدی دل مرا ربودی و تیر خلاص به من زدی بغض مرا شکستی اشک مرا چکاندی داغ دو چشم مستت بر دل من نشاندی
-
از نگاه من
یکشنبه 6 اردیبهشت 1394 14:26
از نگاه من اگر میدیدی... تو ز من ساده نمیرنجیدی... این همه تلخی و طعنه زدنت...! خنده ی گرمت به کی بخشیدی...!!؟؟؟